بهارجووونم بهارجووونم ، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره
نگار جووونمنگار جووونم، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره
یاسمین جونمیاسمین جونم، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره

بهار زندگی من

4040

دخترم یاقوت زیبای بهار

... دخترم ای جانم... دخترم ای شیرین تر از شه د عسل   دخترم صد شعر نو یکصد غزل   دخترم زیباترین رنگین کمان   آفتاب روشن این آسمان   دخترم یک عالمه مهر و وفا   برترین پیمانه جود و سخا   دخترم گلدان گلهای بهار   دانه ی یاقوت زیبای بهار   دخترم بر درد بی درمان شفا   یک ملک در ظاهری انسان نما   دخترم الماس انگشتر نشین   شاهکاری نیست زیبا تر از این   ...
23 اسفند 1392

سال 92 و انچه گذشت

چند روز دیگه ما منتظر یه سال جدید هستیم ....یه سال نو ..یه اتفاق نو....یه سال پر از شادی و موفقیت .....چه بخوایم چه نخوایم سال 92 رو به پایانه ....هم کلی خاطره خوب داریم و هم یه مقدار خاطره بد ....امروز اخرین جمعه سال 92 ...تو این سال یه جاهایی دلم شکست یه جاهایی شاید دل شکوندم که امیدوارم این اتفاق رخ نداده باشه ....یه جاهایی خیلی خوشحال شدم واشکم از شوق در اومد ...جاهایی هم بود که از ته قلبم گریه کردم ....بهترین اتفاقمو تو امسال میتونم این بدونم که بعد یه مدت اجاره نشینی  به خونه ی خودمون اومدیم خونه ای که حسام عزیزم بابت ساختش شبانه روز زحمتشو کشید ...از همین جا بابت تمام خوبی هاش ممنونشم...و بدترین  خاطره ام مربوط به بستری...
23 اسفند 1392

بهار پفکی

تازگیا متوجه شدیم بهار علاوه بر اینکه کشته مرده تبلیغ پفکه کشته مرده ی خود پفکم هست .با چنان علاقه ای میخوره که نگو و نپرس .........جراتم داری ازش بگیر وقتی دیدم داره دوتا دوتا پفک با هم میخوره و چیزی نمونده خودشو خفه کنه اومدم پفکه رو ازش بگیرم که قیلفشو یهو اینجوری کرد تا دل من به حالش بسوزه و نگیرم و منم گول این قیافه رو خوردم و رها و ازادش گذاشتم .....بعدشم انقدر پفم خورد که دم ترکیدن رسید من عاشق این ادا هاتم ...
23 اسفند 1392

بهار و تبلیغات بازرگانی

تنها کسی که تو خونه ما از پخش پیام بازرگانی فوق العاده مسرور و شاد میشه بهار...تازگیا علاوه بر تبلیغ لوسی تبلیغ لازانیای تک ماکارون هم به لیست دلخواه بهار افزوده شده......لالالازانیا رو که براش میخونین چنان خوشحال میشه که رو پا بند نمیشه ....اولش لوسی.........لازانیا ...بعدیش چیه ایا؟؟؟؟؟؟؟ ...خدایا این خوشیا رو از ما نگیر.
23 اسفند 1392

حس مادرانه ی من

وقتایی که بهار هست گاهی خیلی عذاب میده و دلم میخواد یکی اونو با خودش ببره بیرون فقط برای چند ثانیه ..........الان رفته روی حیاط تا بازی کنه ...اما حس مادرانه ی من گل کرده.. و دلم براش با اینکه میدونم ازم خیلی دور نیست تنگ شده ....الان داشت از شبکه ای فیلم تبلیغ لوسی پخش میکرد کاش بچم بود و باهاش میرقصید .........اخه عاشق تبلیع لوسیه ....خداجون الهی بچم وقتی اومد تبلیغ لوسی پخش بشه دوباره.......خخخخخخخخخخخخ همچین مادر دلسوزیم من ...
13 اسفند 1392